حضرت اشرف در سالگرد قیام 30 تیر، مرد
محفل: صاحب دستخط زیبای فرمان مشروطه در عصر مظفرالدین شاه، همانند هم کیشش میرزا حسن مستوفی الممالک که پنج دوره صدراعظم قاجار و یک دوره نخست وزیر رضا شاه بود به دو دوره صدارت در دوره قاجار و سه دوره صدارت در دوره محمدرضا شاه پهلوی مفتخر شد و لقب «حضرت اشرف» را دو بار دریافت و یک مرتبه از دست داد و در نهایت با به پا کردن غائله کشتار مردم در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به صورت کامل از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
به گزارش محفل به نقل از ایسنا، امروز ۱۶ مهر ماه، نود و هشتمین سالروز بازداشت و زندانی احمد قوام - پنج دوره نخست وزیر ایران - به افترا برنامه ریزی برای قتل رضا شاه در سال ۱۳۰۲ است.
قوام کیست؟
احمد فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه، مستوفی (حسابدار و مالیات بگیر) ولایت آذربایجان و مادرش طاووس خانم دختر میرزا محمدخان مجدالملک سینکیِ خوشنویس و نوه عباس میرزا نایب السلطنهِ فتحعلیشاه در ۱۳ دی سال ۱۲۵۱ به دنیا آمد.
طاووس خانم در یک سالگی احمد درگذشت و با موافقت پدرش میرزا ابراهیم، سرپرستی احمد به دایی اش میرزا علی خان امین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه و پدر شوهر اشرف الملوک فخرالدوله دختر کوچک مظفرالدین شاه سپرده شد. او به همراه برادرش حسن که ۴ سال از او بزرگتر بود، خواندن و نوشت مکتبخانه ای را نزد میرزا علی آموخت و برای یاد گرفتن علم تاریخ، جغرافیا، ریاضی و فلسفه به مدرسه مروی تهران فرستاده شد و زبان فرانسه را نزد معلم خصوصی یاد گرفت.
احمد در کنار آموزش های معمولش به شکوفا کردن استعداد مادرزادی اش و تعلیم خوشنویسی نزد میرزا کاظم خوشنویس مشغول شد و در خط شکسته و نستعلیق، استاد شد. او این هنر زیبا را در سال ۱۲۷۲ با نوشتن مناجات منظوم حضرت امیر (ع) به رخ ناصرالدین شاه کشاند و با مجذوب کردن سلطان دستور به خدمت رسیدن را گرفت و با حمایت پدرش معتمدالسلطنه یک سال بعد در سال ۱۲۷۳ به دربار شاه راه پیدا کرد و ملقب به لقب «دبیرِ حضور» شد و بعنوان پیش خدمت مخصوص، نامه ها و دستورهای سلطانِ قاجار را با خط زیبایش تحریر کرد.
دبیرِ حضور یک سال پس از منصوب شدن به این سمت در ۲۲ سالگی با اشرف الملوک دختر محمدحسن خان قاجار دولو ملقب به حاجب الدوله، نسقچی باشی (مسوول تنبیهات) دربار ناصرالدین شاه ازدواج کرد.
بعد از قتل ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی در مرداد ۱۲۷۵، احمد جوان در ۲۰ سالگی منشی دایی اش میرزاعلی خان امین الدوله، حاکم آذربایجان شد.
این سِمت در طول دو سال صدراعظمی میرزا علی خان امین الدوله در دوره مظفرالدین شاه، ادامه یافت. بعد از استعفای امین الدوله از صدارت شاه، احمد به همراه محسن خان پسر دایی اش مدتی به اروپا رفت و اواخر سال ۱۲۷۹ به ایران برگشت.
احمد جوان بعد از بازگشت به ایران برای دیدار پدرش معتمدالسلطنه، وزیرِ مَلِک منصور میرزا شعاع السلطنه دومین پسر مظفرالدین شاه به شیراز رفت و منشی شعاع السلطنه شد. وی در کنار منشی گریِ شاهزاده کلیه امور دفتری پدرش که اداره امور حکومتی فارس بود را هم برعهده گرفت. او سپس به مقام منشی گری شاهزاده عبدالمجید میرزا ملقب به عین الدوله، پسر چهل و نهم فتحعلی شاه، صدراعظم وقت رسید.
احمد در ۳۲ سالگی در سال ۱۲۸۳ ملازم مظفرالدین شاه در مسافرت سومش به فرنگ بود. بعد از بازگشت مقامش ترفیع یافت و به «وزیر حضور» مفتخر شد و رئیس دفتر مخصوص مظفرالدین شاه شد. با درگذشت نریمان خان قوام السلطنه، وزیرمختار ایران در بلژیک، لقب «قوام السلطنه» با پرداخت ۵۰۰۰ اشرفی از آنِ «وزیر حضور» شد و به علت رابطه خوبش با مشروطه خواستار مدتی رابط مظفرالدین شاه و مشروطه خواستار شد.
وی در همین دوره که مصادف با ۳۴ سالگی اش بود، فرمان مشروطه مظفرالدین شاه را در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ با دستخط زیبایش تحریر کرد و بر اهمیت این فرمان افزود. با مرگ مظفرالدین شاه و به سلطنت رسیدن محمدعلی شاه برای تحصیل در رشته حقوق راهی فرانسه شد و با سقوط شاهِ جوان و فتح تهران توسط مشروطه خواستار به ایران برگشت.
میرزا احمد در ۸ مهر ۱۲۸۸ در نخستین کابینه محمدولی خلعتبری معروف به محمدولی خان تُنکابنی ملقب به سپهدار اعظم از فرماندهان مشروطه خواه بعنوان معاون وزارت داخله انتخاب شد و لایحه خلع سلاح مجاهدین مشروطه خواه را در دومین دوره مجلس شورای ملی به تصویب رساند. قوام از اردیبهشت سال ۱۲۸۹ معاون وزارت جنگ شد.
اولین تجربه وزارت قوام در دولت میرزا حسن مستوفی الممالک ملقب به آقا بود که در سوم مرداد ۱۲۸۹ تشکیل شد و او وزیر جنگ شد. سپهدار تنکابنی بار دیگر بعد از مستوفی الممالک، صدراعظم شد و به دنبال ترمیم کابینه اش، قوام السلطنه را در ۲۶ تیر ۱۲۹۰ بعنوان وزیر عدلیه به مجلس معرفی نمود، اما دولتش چند روز بعد کنار رفت و یک هفته بعد، نجف قُلی خان بختیاری مشهور به صمصام السلطنه، رئیس الوزرا شد و قوام السلطنه بعنوان وزیر داخله به مجلس ارائه شد.
صمصام السلطنه در ترمیم کابینه اش در پنجم آذر ۱۲۹۰ او را کنار گذاشت اما ۲۰ روز بعد باردیگر بعنوان وزیر داخله به کابینه او برگشت.
او تا سال ۱۲۹۶ مجموعا ۹ بار در راس وزارت خانه های عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت و در هشتم بهمن ماه همان سال با اختیارات کامل والی خراسان و سیستان و بلوچستان شد. در طول سه سال حکومت قوام در خراسان، قدرت و ثروت او به شدت زیاد شد تا جایی که مردم محلی او را «خدای خراسان» لقب دادند.
با کودتای رضا خانِ سردار سپه در پنجم اسفند ۱۲۹۹ و رئیس الوزرا شدن سید ضیاءالدین طباطبایی، به دستور او به کلنل محمد تقی خان پسیان، قوام در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ دستگیر و تحت الحفظ به تهران فرستاده شد و به زندان عشرت آباد افتاد و اموال و دارایی اش در خراسان مصادره شد.
قوام به سه دلیل مغضوب سیدضیاء قرار گرفت. اول، اطاعت تامه نداشتن از رئیس الوزرا، دوم رسیدن خبر طرح نقشه ضد نفوذ و قدرت سید ضیاء و نارضایتی انگلیس در جریان به رسمیت شناختن پلیس جنوب، قیام تنگستانی ها و چاه کوتی ها بود.
دوران رئیس الوزرایی
بعد از سقوط کابینهی سیدضیاء، قوام السلطنه در خرداد ۱۳۰۰ از سوی احمد شاه، برای نخستین بار رئیس الوزرا شد.
از نخستین اقداماتی که او پیش از تعیین وزرایش انجام داد آزادی رجال قجری و غیرقجری به زندان افتاده به دست سیدضیاء و افتتاح چهارمین دوره مجلس شورای ملی بود. وی در مدت زمامداری خود توانست طغیان کلنل محمدتقی خان پسیان، میرزا کوچک خان جنگلی، امیرموید سوادکوهی و ساعدالدولهی تنکابنی را سرکوب کند.
تصویب قرارداد ۱۹۲۱ در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۰۰ بین ایران و روسیه که در ارتباط با مسائل ارضی، مالی، اقتصادی، نظامی و سیاسی بود و تصویب عهدنامه ایران وافغانستان در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۰۰ از دیگر اقدامات قوام در نخستین دوره صدارتش بود.
دومین دوره صدراعظمی قوام در ۲۶ خرداد ۱۳۰۱ رقم خورد. صدارت او ۸ ماه طول کشید. قوام در کابینه اولش کوشش کرد اوضاع مالی و بودجه ای کشور را با استخدام مستشاران آمریکایی بهبود دهد اما موفق نشد اما نتیجه تلاشش را در کابینه دومش دید. او موفق شد در مرداد ۱۳۰۱ استخدام دکتر آرتور میلسپو، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی و دستیارانش را به تصویب مجلس شورای ملی برساند.
قوام در این دوره لایحه قانون محاکمه وزرا را تنظیم و به مجلس شورای فرستاد.
دخالتهای رضا خان سردار سپه در امور غیرنظامی باعث درگیری قوام و رضا خان شد. سردار سپه در تیر ۱۳۰۱ بدون اجازه قوام، حکم کفالت آذربایجان را برای امان الله میرزا و حکم انفصال اقتدارالدوله را از حکومت مازندران مخابره کرد. قوام و رضاخان در مهر ۱۳۰۱ در کاخ گلستان با یکدیگر دیدار و مذاکره کردند و قرار شد سردار سپه به مجلس برود و اظهار کند بر مطابق قانون اساسی رفتار و حکومت نظامی را هم متوقف خواهد نمود. قوام السلطنه ۵ بهمن ۱۳۰۱ از رئیس الوزرایی استعفا داد.
هشت ماه بعد از سقوط کابینه دوم قوام در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۰۲ به افترا توطئه و طرح ریزی برای ترور رضا خان سردار سپه بازداشت و از ایران تبعید شد.
قوام بعد از بازگشت به ایران بقیه عمر خویش را به صورت کج دار و مریز تا زمان سقوط کابینه رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ در املاکش در شمال کشور سپری نمود.
سومین دوره صدارت قوام در دوره پهلویِ پسر رقم خورد. مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۲۱ با اکثریت ۱۰۹ رای قوام را نخست وزیر ایران کرد و حکم صدارتش توسط محمدرضا شاه به امضا رسید.
مهم ترین اقدام قوام السلطنه تاسیس وزارت خانه جدیدی به نام وزارت خوار و بار بود اما این اقدام نتیجه عکس داد. در نتیجه عده ای از دانش آموزان و دانشجویان با سر دادن شعارهای تندی ضد قوام در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۲۱ در محدوده مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تجمع کردند و پس از اشغال مجلس، بعضی از معترضان به غارت اجناس مغازه های اطراف میدان بهارستان دست زدند و برخی هم به خانه قوام حمله کردند و اموالش را دزدیدند و خانه اش را آتش زدند؛ به دنبال این واقعه، قوام در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ موفق به تشکیل کابینه نشد و از نخست وزیری استعفا داد.
قوام در این دوره بار دیگر لایحه استخدام دکتر آرتور میلسپو، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی و دستیارانش و انتصاب او به ریاست کل دارایی ایران به اضافه هیات مستشاری نظامی آمریکایی به ریاست سرهنگ شوارتسکف برای تجدید سازمان ژاندارمری ایران را تقدیم مجلس شورای ملی کرد.
سر ریدر بولارد، وزیر مختار انگلستان در ایران درباره تصمیم قوام، اظهار داشت: «تحکیم حکومت مرکزی عموما به اصلاحات اساسی با همکاری مستشاران آمریکایی بستگی دارد. ما همیشه از آمریکایی ها حمایت کرده ایم؛ ولی شاید روس ها از حضور آنها نه تنها خوشحال نباشند؛ بلکه مکدر هم باشند.»
چهارمین دوره نخست وزیری قوام در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۲۴ رقم خورد. او ۲۹ بهمن ماه همراه با هیاتی بلندپایه برای ملاقات با ژوزف ویساریونویچ اِستالین، رهبر اسبق شوروی به مسکو رفت و ۱۰ روز پس از برگشت قوام به تهران، سادچیکف سفیر شوروی وارد تهران شد و قرارداد قوام- سادچیکف در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ به امضا رسید و ارتش اتحاد جماهیر شوروی از استان های شمالی ایران خارج شد.
دومین تصمیم مهم قوام در این دوره، بازاشت سیدضیاءالدین طباطبایی، نخستین رئیس الوزرای رضا شاه در اول فروردین ۱۳۲۵ بود. قوام همینطور دستور دستگیری آیت الله ابوالقاسم کاشانی به علت مخالفت با قرارداد مذکور را در ۲۵ تیر ۱۳۲۵ صادر کرد.
چهارمین دوره صدارت قوام که طولانی ترین دوران نخست وزیری او بود در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۲۶ به پایان رسید. او پس از برکناری، بیشتر ایام خویش را در اروپا گذراند.
بعد از تشکیل مجلس موسسان و تغییر برخی از اصول متمم قانون اساسی و اضافه شدن یک اصل الحاقی برای انحلال دو مجلس سنا و شورای ملی در سال ۱۳۲۸، قوام از اروپا نامه ای سرگشاده به محمدرضا شاه نوشت و او را از شبیخون زدن به قانون اساسی برحذر کرد. محمدرضا هم در مقابل، پاسخ تندی به نامه قوام داد. وی در این نامه ضمن گرفتن لقلب «حضرت اشرف» تمام مفاسد و گرفتاریهای ایران را متوجه دوران زمامداری قوام دانست. قوام هم در نامه ای دیگر پرده از روی اعمال گذشته خاندان پهلوی برداشت. پس از درگیری لفظی، روابط قوام با محمدرضا به کلی قطع شد و قوام در سالهای بحرانی ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ از صحنهی سیاسی کشور دور شد.
دولت هم در سال ۱۳۲۹ باردیگر مبحث اعلام جرم ضد قوام را بیان کرد و پرونده اش را به مجلس فرستاد. این دفعه شش افترا ضد قوام شامل ربودن اسناد دولتی از ساختمان وزارت امور خارجه، مداخله در انتخابات، صدور جواز بر خلاف مقررات برای صادرات غله و ۴۵۰۰ تن برنج، قطع و صادرات ۱۵۰۰ متر مکعب چوب جنگلی و واردات ۵۰۰ تن چای را به جریان انداخت.
پنجمین دوره نخست وزیری قوام پس از اختلافات میان محمدرضا و دکتر محمد مصدق بر سر رد تقاضای واگذاری اختیارات کامل و پست وزارت جنگ در تیر سال ۱۳۳۱ و با استعفای مصدق رقم خورد. با برکناری مصدق از قدرت، محمدرضا بار دیگر دست دوستی به احمد قوام داد و او را به سِمت نخست وزیری انتخاب کرد.
او لقب «حضرت اشرف» را به قوام پس داد. قوام هم بعد از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیه ای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد.
قوام با این اعلامیه هواداران نهضت ملی نفت را به خشم آورد. فداییان اسلام، اصناف بازار در کنار آیت الله کاشانی، جبهه ملی، حزب توده حزب پان ایرانیست، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی مبارز به رهبری ناصر یمین مردوخی کردستانی به مخالفت با او پرداختند و تظاهراتی بزرگ را شکل دادند که باعث شکل گیری غائله قیام ۳۰ تیر شد.
به دنبال رفتار خشونت آمیز شهربانی تهران و به رگبار بستن معترضان، قوام استعفاء داد و محمدرضا شاه مجبور به پذیرش این استعفا و انتصاب مجدد مصدق به نخست وزیری شد. این دوره صدارت قوام چهار روز دوام آورد.
قوام که از عناصر سرکوب و کشتار مردم در واقعهی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ بود از جانب آیت الله کاشانی مهدورالدم شناخته شد و هفدهمین دوره مجلس شورای ملی قانون تعقیب و مجازات قوام و مصادره اموال او به نفع خانواده شهدای قیام ۳۰ را تصویب کرد اما مصدق با تدابیری که اندیشید او را از این مهلکه نجات داد و او از این تاریخ به بعد با سابقه ای بسیار بد برای همیشه از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
قوام از اشرف الملوک فرزندی نداشت. بنابراین در ۷۲ سالگی با یک دختر روستایی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج «حسین قوام» بود.
احمد قوام السطلنه در سومین سالگرد واقعه قیام ۳۰ تیر در ۳۱ تیر ۱۳۳۴ در ۸۳ سالگی در تهران مرد.
منابع:
صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ص۶۵۴، انتشارات جاویدان، چاپ دوم، ۱۳۶۲
مکی، حسین، تاریخ بیست سالهی ایران، ج۱، تهران، انتشارات علمی ۱۳۷۴، ص۳۰۷ و ۴۰۰
شوکت، حمید، در تیررس حادثه، زندگی سیاسی قوام السلطنه، ص۵۴، تهران، اختران، ۱۳۸۵
عاقلی، باقر، میرزااحمد خان قوام السلطنه در دوران قاجاریه و پهلوی، انتشارات جاویدان، چاپ اول ۱۳۷۱، ص۴۶ – ۵۰
منبع: محفل
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب