دفاع از ولایت فقیه احتیاج به انقلاب روش شناختی در عرصه دارد کلام یا فقه؟

دفاع از ولایت فقیه احتیاج به انقلاب روش شناختی در عرصه دارد کلام یا فقه؟

محفل: آیت الله جوادی آملی باور دارد، اگر ولایت فقیه بخواهد خودش را نشان بدهد و تثبیت بشود و نقدی مثل نقد مرحوم شیخ انصاری نداشته باشد، این مسئله حتما از فقه باید بیاید بسمت علم کلام.



به گزارش محفل به نقل از مهریکی از چالش های بنیادین در نظریه پردازی حکومت اسلامی، تعیین خاستگاه معرفتی «ولایت فقیه» است. این که آیا این مساله، فرعی فقهی است که باید در ابوابی نظیر مکاسب و بیع به آن پرداخت درصورتیکه در سنت فقهی به آن پرداخته شده است یا اصلی کلامی است که ریشه در اعتقادات و ضرورتهای عقلی دارد؟
آیت الله جوادی آملی، بعنوان فقیه، فیلسوف و متکلم برجسته شیعه، با تفکیک دقیق میان این دو ساحت، بر این باور است که تقلیل مساله ولایت فقیه به یک گزاره صرفا فقهی، آنرا با چالش های استدلالی مواجه می سازد و برای استواری بنای حکومت دینی، باید مبانی آنرا در علم کلام جستجو کرد.

ضرورت هجرت از فقه به کلام برای اثبات ولایت


آیت الله جوادی آملی در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۲، در جلسه درس خارج فقه خود (مبحث قضا و شهادت)، به لطمه شناسی استدلال های رایج در باب ولایت فقیه پرداخته اند. ایشان در این نشست، با نقدی بنیادین بر نگاهی که ولایت فقیه را تنها در قالب فقهِ مصطلح محصور می کند، راه برون رفت از اشکالات سنتی فقها نسبت به ولایت فقیه را تغییر پارادایم از فقه به کلام دانستند.

نقد رویکرد صرفا فقهی و مساله «امور حسبه»


آیت الله جوادی آملی در این بیان خود تصریح می کند که اگر بحث ولایت فقیه در محدوده علم فقه باقی بماند و از منظر کلامی به آن نگریسته نشود، همیشه با اشکالات و موانع استدلالی مواجه خواهد بود.
ایشان با اشاره به نقد مشهور شیخ اعظم مرحوم شیخ مرتضی انصاری (ره) که اثبات ولایت عامه را کاری دشوار («دونه خرط القتاد»؛ «خرط» در لغت یعنی کندن برگ از شاخه درخت با کف دست. و «قتاد» یعنی درختی سخت که خارهایی مانند سوزن دارد. این جمله مثلی است که برای هر امر مشکل و سختی گفته می شود. معنای جمله این است: اثبات این مطلب از کندن برگ با کف دست از شاخه ی درخت قتاد نیز مشکل تر است.) دانسته بودند، اظهار داشت: «ولایت فقیه تا از فقه به کلام نیاید، همیشه با همین مشکلات رو به رو است. اگر ولایت فقیه بخواهد خودش را نشان بدهد و تثبیت بشود و نقدی مثل نقد مرحوم شیخ انصاری نداشته باشد… این حتما از فقه باید بیاید به کلام.»
ایشان توضیح می دهد که در نگاه خالص فقهی، حداکثر چیزی که می توان برای فقیه اثبات کرد، ولایت در «امور حسبه» است. امور حسبه به معنای کارهای بر زمین مانده ای است که شارع مقدس راضی به ترک آنها نیست (مانند سرپرستی ایتام و مجانین). اما تشکیل حکومت و اداره جامعه، فراتر از سرپرستی امور بی صاحب است.
ایشان در درس خود در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۲ می گویند: «در فقه حداکثر آن چه از ولایت فقیه می ماند همین امور حسبه است؛ کارهای زمین مانده را فقیه باید به عهده بگیرد… اما آن چه اساس کار است این است که مهم ترین دلیل نیاز جامعه به نبوت، این است که چون بشر، مدنی بالطبع است…در اجتماع زندگی می کند.»

برهان کلامی: لزوم وجود «سائس» و «قائد»


آیت الله جوادی آملی در ادامه سخنان خود در این تاریخ، استدلال می کند که دلیل نیاز به ولایت فقیه، همان دلیل نیاز به نبوت و امامت است. این یک استدلال کلامی است، نه فقهی.
علم کلام عهده دار بحث در رابطه با افعال خداوند و ضرورتهای عقلی هدایت بشر است. ایشان استدلال می کند که جامعه انسانی به علت طبیعت اجتماعی خود و تزاحم منافع، نیازمند قانون و مجری قانون (حاکم) است.
ایشان با ارجاع به استدلال بوعلی سینا در شفا و رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی، تأکید می کند که بحث در رابطه با «نیاز جامعه به رهبر»، بحثی عقلی و کلامی است. اگر بپذیریم که جامعه در عصر حضور نیازمند امام معصوم است تا نظم را برقرار و قانون الهی را اجرا کند، عقل حکم می کند که در عصر غیبت نیز این نیاز به قوت خود باقی است. تعطیل بردار نبودنِ نیاز جامعه به حکومت، پلی است که بحث را از فقه (احکام فرعی) به کلام (اصول اعتقادی) منتقل می کند.
آیت الله جوادی آملی در این زمینه در می گوید: «ما تا بحث را نکشانیم به حوزه کلام، همین اشکالات هست. وقتی کشیدیم به بحث کلام که خدا می فرماید شما ﴿أُولِی الْأَمْرِ﴾ دارید، هیچکس نمی تواند مخالفت کند.»

تفکیک حکم کلامی از حکم فقهی


نکته ظریفی که آیت الله جوادی آملی در سخنان ۱۵ مهر ۱۴۰۲ به آن اشاره دارند، تفکیک ماهیت حکم است. ایشان توضیح می دهند که اصلِ وجودِ حاکم و لزومِ داشتنِ رهبر، یک «حکم کلامی» است (خداوند بشر را بدون راهنما رها نمی کند). اما اطاعت از این حاکم، یک «حکم فقهی» است.
ایشان می گوید: «آیه سوره نساء حکم کلامی است. فرمود: ﴿أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ﴾؛ پیغمبر می خواهید، امام می خواهید، این ها حکم کلامی است. وقتی پیغمبر خواستیم، امام خواستیم، اطاعت از پیغمبر و امام می شود حکم فقهی.»
بنابراین، از منظر آیت الله جوادی آملی، فقیه نمی تواند تنها با ابزار فقه (که کارش استنباط احکام عملی مکلفین است) اصلِ نهاد حکومت را تأسیس کند. بلکه باید ابتدا در علم کلام، لزوم عقلی و نقلیِ وجود «جانشین» برای امام معصوم اثبات شود، و سپس فقه نحوه تعامل با این حاکم و محدوده اختیارات او را مشخص نماید.
آیت الله جوادی آملی بر این نکته کلیدی پای فشرده اند که دفاع عقلانی و شرعی از ولایت فقیه، نیازمند یک انقلاب روش شناختی در حوزه های علمیه است؛ انقلابی که در آن بحث حکومت اسلامی از ذیل مباحث فرعی فقهی خارج شده و بعنوان یک بحث اصیل کلامی و اعتقادی مطرح گردد. ایشان باور دارد که بدون این انتقال، ولایت فقیه «همواره با مشکلات رو به رو است». این منظومه فکری، ولایت فقیه را از سطح یک فتوا فراتر برده و آنرا در تراز یک لزوم اعتقادی و تمدنی برای جامعه اسلامی ترسیم می کند.


منبع:

1404/09/29
10:15:13
5.0 / 5
3
تگهای خبر: حكم , طرح , قانون
این مطلب محفل را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

محفل