ماجرای خاطره رهبری انقلاب از مرحوم عباس شیبانی
به گزارش محفل، رهبری انقلاب اسلامی بعد از اقامه ی نماز بر پیکر مرحوم عباس شیبانی خاطره ای نقل کردند که ایشان و طاهر احمدزاده وقتی قصد جمع کردن برخی از متفکران و مبارزان در تهران را داشتند، این جلسه که به همت مرحوم شیبانی تشکیل می شود، اولین نشست از سلسله جلساتی است که در سال ۱۳۴۸ شروع شد و هدفی مهم داشت: تدوین «منشور اسلامی» در مقابل «مانیفست»، کتاب معروف مارکسیست ها؛ دو روز بعد با همت مرحوم شیبانی این جلسه تشکیل می شود.
به گزارش محفل به نقل از موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کتاب «شرح اسم» که زندگی نامه مبارزاتی آیت الله خامنه ای و به قلم هدایت الله بهبودی است به صورت تفصیلی ماجرای این جلسات را شرح داده است. متن این بخش از کتاب به شرح زیر است:
«آقای خامنه ای و همفکران وی در تهران، مبنای تحقق آرمان های اسلامی را در بستری از کوشش های فرهنگی می جستند و معتقد بودند خیزش های مردمی جز با گسترش آگاهی و دانایی آشکار نخواهد شد. و هم سرایت کمونیسم، بخصوص در بین تحصیل کردگان، درمان نمی گردد، مگر با تهیه و تبیین دیدگاههای پیشگامانه اسلامی. آنها می دیدند که آمال کمونیستی در ذهن روشنفکران جا خوش کرده و بعنوان یک مرام مبارزاتی، طرفدارانی دارد. نظام شاهنشاهی هم از گسترش این تفکر تا جایی که تهدیدی برای او نباشد و از رشد آگاهی های اسلامی جلوگیری نماید، استقبال می کرد؛ و یا بالعکس، از توسعه اسلام غیر سیاسی برای پیش گیری از تمایلات کمونیستی بهره می جست. ترفند سوم حکومت، همسو نشان دادن اسلام مبارز و تفکرات مارکسیستی بود تا از روی آوردن توده های مسلمان به جنبه های سیاسی اسلام جلوگیری کند؛ چیزی که از آن به مارکسیسم اسلامی یاد کرد و بر آن تاکید نمود. پیروان اندیشه اسلام اجتماعی و طرفداران نهضتی که از اوایل دهه چهل شمسی در ایران نمایان شده بود، همواره این قضایا را مدنظر داشتند و از نبود نظریه مدون و قابل عرضه اسلامی که نمایانگر مبانی سیاسی اجتماعی این آیین آسمانی باشد رنج می بردند؛ چیزی که بتوان آنرا طرح کلی اندیشه اسلامی نامید، نظریه کامل اسلامی، منشور اسلامی، جهان بینی اسلامی.
آقای خامنه ای و هم ردیفان فکری او همواره به این مورد می اندیشیدند و نیاز آنرا برای ایران دهه چهل که تفکر مارکسیستی جریان غالب فکری دانشگاه ها و مجامع روشنفکری شده بود، ضروری می دانستند. گام های عملی باید برداشته می شد. «این اقدام از آنجا شروع شد که مابین من و برخی برادران در مشهد بحثی در گرفت و در ارتباط با برادران دیگرمان در تهران ادامه یافت و منتهی به تشکیل جلسه های ماهانه جهت بررسی و عرضه طرح اسلامی با عنوان منشور اسلامی در مقابل مانیفست کمونیست ها شد.»
اولین نشست کاری باید در سال ۱۳۴۸ ش بوده باشد. رفت و آمد آقای خامنه ای به تهران، محدود به سخنرانی های وی در مناسبت های مذهبی نبود، بلکه در ارتباط با شرکت در این نشست های ماهانه هم می شد. اعضای نشست ها عبارت بودند از آقایان: سید محمود طالقانی، سیدمحمد حسینی بهشتی [پس از بازگشت از آلمان به ایران ] سیدعلی خامنه ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد جواد باهنر، سیدابوالفضل موسوی زنجانی، علی شریعتی، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، عزت الله سحابی، عباس شیبانی، طاهر احمدزاده، جلال الدین فارسی، حبیب الله پیمان.
جلسه اول که بسیار هم طولانی بود به این نکته انجامید که با تدوین مبانی مکتب اسلام، میتوان روشنفکر مسلمان را با دیدگاه اسلام در رابطه با آفرینش، زندگی و جامعه آشنا کرد؛ و هم تصمیم گرفته شد هر یک از اعضاء در اینباره هرچه در ذهن دارد روی کاغذ نگاشته، در نشست آتی بیاورد. چهل و پنج روز برای این مورد زمان گذاشتند. «خبر این جلسه بین جوانان مسلمان پر شور پخش گردید و برای آنها مژده بسیار خوبی بود، به صورتی که مرحوم محمد حنیف نژاد با من تماس گرفت و در رابطه با آن سوال کرد. آن زمان او از رهبران سازمان مجاهدین خلق بود.»
در نشست دوم آقایان خامنه ای، احمدزاده، طالقانی، بازرگان، سحابی و فارسی نظرات مکتوب خویش را همراه داشتند. در گفت و گوهای این جلسه مقرر شد نوشته ها به جمعی که آقای مرتضی مطهری یکی از آنها بود سپرده شود تا نظر بدهند.
در گردهم آیی بعدی، آقای مطهری از ماهیت نوشته های آقایان صحبت کرد. روشن شد که تضاد اسلام با پدیده های استثمار، استکبار، استعمار، ستم های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجه مشترک یادداشت های عرضه شده است، اما آقای مطهری از مبحث مبارزه با الحاد بعنوان وجه ممیز نوشته آقای خامنه ای یاد کرد و آنرا بعنوان امتیاز بر دیگر نگاشته ها مطرح نمود. مهندس تاجر هم بعدها اظهار داشت: «در میان آنها متن پیشنهادی آقای خامنه ای جزو برجسته ترین بود.» «بدیهی بود که یکی از مهم ترین خصوصیات عقیده اسلامی ضدیت با الحاد بود، ولی تنها کسی که آنرا در نوشته اش آورده بود من بودم و این نبود مگر به واسطه جو فکری ای که بر روشنفکران ایرانی در آن روز سایه افکنده بود... تصریح ضدیت اسلام با الحاد باعث خجالت بعضی از آن جمع می شد... به خاطر دارم که یکی از شخصیت های بزرگ نهضت اسلامی یک مرتبه به من به صراحت در آن سالها اظهار داشت: آیا تفکر اسلامی می تواند در مقابل غول تفکر مارکسیستی بایستد؟!... من آن نوشته را از مفاهیم قرآن و سنت نبوی آکنده کرده، از آراء صاحب نظران مسلمان (همچون... متفکر الجزایری، مرحوم مهندس مالک بن نبی [۱۹۷۳م-۱۹۰۵م] بهره برده بودم.»
در چهارمین یا پنجمین جلسه بود که تصمیم گرفتند افرادی کمتر ولی اهل تر و صاحب نظرتر، تدوین منشور اسلامی را به عهده بگیرند و در جلسه عمومی طرح نمایند. آن جمع کوچک کاری عبارت بودند از آقایان خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، باهنر و پیمان. آقای خامنه ای هر بار برای مشارکت در آن جلسه، از مشهد به تهران می آمد. نشست ها در خانه آقایان پیمان و باهنر برگزار می شد؛ و گاه در منزل آقای شیبانی؛ که در حالت اخیر از او و خانواده اش می خواستند آنها را تنها بگذارند. جلسه ها، گاه تا ۲۰ ساعت به درازا می کشید. یکی از این نشست ها در باغی نزدیک تهران که آقای طالقانی آنرا مهیا کرده بود، بر پا شد. این جلسه ها به تعیین موضوعات کلی و جمع بندی یادداشت های اولین اعضاء عمومی منتهی شد و با دستگیری آقای خامنه ای در سال ۱۳۴۹ش، چندی بعد آقای پیمان و بعد از آن آقای هاشمی رفسنجانی بطور موقت تعطیل گردید. این دستگیری ها تداوم جلسه ها را از بین برد. با گسترش دستگیری ها تصمیم گرفتند جزوه ها، یادداشت ها و هر آنچه در ارتباط با تدوین منشور اسلامی بود در صندوقی در مدرسه دخترانه رفاه به امانت بگذارند تا بعد.
منبع: mahfel110.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب