۱۴رخداد مهم سیاسی قرن ۱۴
محفل: قرن 14 هجری شمسی با تمام فراز و نشیب هایش برای ایرانیان به انتها رسید. قرنی که اتفاقات سیاسی مهمی در آن رخ داد؛ از انقراض یک سلسله حکومتی تا اشغال ایران در جنگ جهانی، از کودتا تا انقلاب، از جنگ تا ترور.
به گزارش محفل به نقل از ایسنا، با شروع سال ۱۴۰۱ هجری شمسی، تاریخ ایران وارد مرحله جدیدی شده است. عبور از قرن ۱۴ و ورود به قرن ۱۵ در تقویم هجری شمسی برای ایرانیان ممکنست یادآور خاطرات مهم سیاسی قرن گذشته باشد. انقلاب مشروطه در قرن ۱۳ صورت گرفت و سال پیش از ورود ایران به قرن ۱۴ با یک کودتا در اسفند ۱۲۹۹ و ظهور رضاخان در تاریخ ایران همراه بود. رضاخانی که به سرعت خودرا در ارکان قدرت تثبیت کرد تا جایی که توانست سلسه قاجاریه را از سیاست ایران حذف و پادشاهی پهلوی را جایگزین آن کند. هر چند که این پادشاهی به رضاشاه و پسرش محمدرضاشاه وفا نکرد و با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، بنیان پادشاهی از ایران برچیده شد.
در این گزارش به مرور ۱۴ رخداد مهم سیاسی ایران در قرن ۱۴ خواهیم پرداخت:
۱. انقراض قاجاریه: ۱۳۰۴
در نهم آبان ۱۳۰۴ با رأی ۸۰ نماینده از ۸۵ نماینده مجلس شورای ملی به ریاست سید محمد تدین، احمدشاه قاجار که در اروپا حضور داشت از پادشاهی خلع و پادشاهی سلسله قاجاریه در ایران بعد از ۱۵۳ سال منقرض شد. سید حسن مدرس، محمد مصدق و سیدحسن تقی زاده همچون مخالفان این قانون بودند و آنرا به درستی مغایر با قانون اساسی می دانستند.
ماده واحده خلع قاجاریه به این شرح بود: «مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می کند. تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶–۳۷–۳۸–۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می شود.»
بعد از این اتفاق احمدشاه قاجار در پاریس در یک مصاحبه مطبوعاتی و با صدور اعلامیه، عزل خودرا از سلطنت، غیرقانونی خواند و آنرا به زور اسلحه و قشون دانست. با وجود این، در ایران سلطنت قاجار رسما کنار زده شد و بعد از تشکیل مجلس موسسان در ۱۵ آذر ۱۳۰۴، در ۲۲ آذر همان سال با اصلاح مواد ۳۶ تا ۴۰ متمم قانون اساسی و طبق اصل ۳۶، "سلطنت مشروطه ایران از جانب ملت به وسیله مجلس مؤسسان به شخص اعلیحضرت، شاهنشاه رضاشاه پهلوی تفویض شد و در اعقاب ذکور ایشان نسلاً بعد نسل برقرار خواهد بود".
دو روز بعد رضاشاه در محل تکیه دولت و در مقابل نمایندگان مجلس سوگند خورد و رسما سلطنت پهلوی در ایران شروع به کار کرد. مراسم تاجگذاری رضاشاه در چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد.
۲. اشغال ایران توسط متفقین و استعفای رضاشاه: ۱۳۲۰
در جریان جنگ جهانی دوم بعد از حمله آلمان به شوروی، با وجود این که ایران رسما بی طرفی خودرا در جنگ اعلام نموده بود، نیروهای متفقین به بهانه حضور مستشاران آلمانی در سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ به ایران حمله کرده و نیروهای بریتانیا از جنوب و غرب و نیروهای شوروی از شمال، با بمباران برخی از شهرها و حمله به کشتی ها و اماکن نظامی از مرزهای ایران عبور کردند و با اشغال شهرها، پیشروی خودرا به سمت تهران شروع کردند.
با این اتفاق رجبعلی منصور از نخست وزیری کناره گیری کرد و محمدعلی فروغی که در ۱۳۰۴ نخستین نخست وزیر رضاشاه بود، در ۵ شهریور ۱۳۲۰ به نخست وزیری انتخاب گردید. رضاشاه که از پیشروی قوای متفقین به ویژه ارتش سرخ شوروی به سمت تهران نگران بود و سرنوشتی مثل نیکلای دوم آخرین تزار روسیه را در انتظار خود می دید، به پیشنهاد فروغی و برای حفظ سلطنت در خاندان پهلوی در ۲۵ شهریور به نفع پسرش محمدرضا پهلوی از سلطنت کناره گیری کرد و راهی اصفهان شد.
با این وجود فردای آن روز متفقین تهران را اشغال کرده و قدرت را عملا در دست گرفتند. رضاشاه در ۳۰ شهریور بوسیله بندرعباس با یک کشتی انگلیسی به جزیره موریس در آفریقای جنوبی تبعید شد.
۳. ملی شدن صنعت نفت: ۱۳۲۹
از ۱۲۸۰ که ویلیام ناکس دارسی بریتانیایی حق اکتشاف و استخراج نفت ایران را در دربار مظفرالدین شاه قاجار به دست گرفت تا سال ۱۳۲۹، موضوع نفت و عواید حاصل از آن یکی از موضوعات مناقشه برانگیز میان ایران و بریتانیا بود. از الغای قرارداد دارسی در سال ۱۳۱۲ توسط رضاشاه و قرارداد جدید شرکت نفت ایران و انگلیس تا قرارداد الحاقی گس-گلشاییان در ۲۶ تیر ۱۳۲۸، که در هیچ کدام حقوق عادلانه ای برای ایران در نظر گرفته نشده بود، همیشه خیلی از سیاستمداران ایرانی که سابقه ملی یا مذهبی داشتند به دنبال ملی کردن صنعت نفت و گرفتن حق ایران بودند.
با تشکیل مجلس شانزدهم و حضور اقلیت جبهه ملی به ریاست محمد مصدق، تلاش ها برای ملی کردن صنعت نفت و مخالفت با سپهبد حاج علی رزم آرا نخست وزیر وقت که قصد مصالحه با انگلیس را داشت بالا گرفت. رزم آرا معتقد بود که ایران توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را ندارد. در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ رزم آرا توسط خلیل طهماسبی از اعضای گروه فداییان اسلام سید مجتبی نواب صفوی، در مسجد شاه ترور شد. فردای آن روز کمیسیون نفت مجلس پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و این متن پیشنهادی را اعلام نمود: «به نام سعادت ملت ایران و بمنظور کمک به تامین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام گردد یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرارگیرد.»
این متن در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی تصویب گردید و در ۲۹ اسفند همان سال با تصویب توسط مجلس سنا، صنعت نفت ایران ملی شد. اتفاقی که به رهبری محمد مصدق و جبهه ملی و با همکاری آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و بخش مذهبی رخ داد و مقدمات نخست وزیری مصدق را فراهم نمود.
۴. کودتای ۲۸ مرداد: ۱۳۳۲
در ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ و بعد از ملی شدن صنعت نفت، محمد مصدق بعنوان رهبر این جریان به نخست وزیری رسید. در این میان محمدرضاشاه از یک سو و دولت انگلیس از طرف دیگر بعنوان مخالفان اصلی دولت ملی مصدق، فشارهای مختلفی را به وی و دولتش وارد کردند. در تیر ۱۳۳۱ و به دنبال درخواست مصدق برای تعیین وزارت جنگ از طرف نخست وزیر، دعوای ملی گراها با سلطنت طلبان که از دولت مصدق هراس داشتند بالا گرفت و مصدق در اعتراض از نخست وزیری کناره گیری کرد. محمدرضاشاه با پذیرش استعفای مصدق به سرعت احمد قوام السلطنه را بعنوان نخست وزیر به مجلس معرفی نمود اما با حضور طرفداران مصدق در خیابان و حمایت آیت الله کاشانی و اعتصاب اصناف مختلف، بعد از پنج روز کشمکش و کشته شدن شماری از معترضان، در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شاه و ارتش عقب نشینی کرده و مصدق به نخست وزیری بازگشت.
واقعه ای که به قیام ۳۰ تیر معروف شد یک سال بعد و در مرداد ۱۳۳۲، به دنبال جدایی مصدق و کاشانی، نگرانی آمریکا از نفوذ کمونیسم در دولت ایران، کوتاه ماندن دست انگلیس از نفت ایران، و ترس شاه از براندازی سلطنت توسط مصدق و ایجاد جمهوری، با کودتای ۲۸ مرداد شکست خورد. مصدق که انحلال مجلس هفدهم را به همه پرسی گذاشته بود با انحلال مجلس عملا به شاه این اجازه را داد که وی را از نخست وزیری برکنار کند.
از طرفی با همکاری سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس طرح کودتا مقابل مصدق موسوم به عملیات آژاکس شکل گرفته بود. ابتدا در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ محمدرضاشاه با برکناری مصدق، ژنرال فضل الله زاهدی را به نخست وزیری برگزید اما مصدق که از کودتا مقابل دولتش مطلع شده بود مقاومت کرده و عزل خودرا خلاف روح قانون اساسی مشروطه دانست و با بازداشت تعدادی از افسران جلوی کودتا را گرفت. شاه که در کلاردشت بود به بغداد و بعد از آن به رم گریخت و برخی گروه ها همچون حزب توده با برگزاری تظاهرات و پخش شایعات از سرنگونی حکومت پهلوی و برقرای جمهوری سخن می گفتند.
اما سه روز بعد و در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با بالا گرفتن درگیری میان طرفداران و مخالفان مصدق، عوامل کودتا از نظامیان وفادار به شاه تا برخی اوباش و جریاناتی که با دلارهای آمریکایی به مخالفت با مصدق می پرداختند کنترل تهران را در دست گرفته و با حمله نیروهای نظامی به خانه مصدق، کودتا به پیروزی رسید. زاهدی نخست وزیر شد، محمدرضاشاه پیروزمندانه به ایران بازگشت و با دستگیری و محاکمه مصدق، دولت ملی او بعد از دو سال، سقوط کرد تا فصل جدیدی در تاریخ سلطنت پهلوی رقم بخورد.
۵. قیام خونین ۱۵ خرداد: ۱۳۴۲
در ۲۱ دی ۱۳۴۱ محمدرضا شاه در کنگره ملی کشاورزان در تهران خبر اصلاحات و همه پرسی را برای پذیرش یا رد آن به کشاورزان و عموم مردم ارائه داد. بعد از آن در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ عموم مردم نیز در یک همه پرسی سراسری، به اصلاحات رأی مثبت دادند. شاه این اصلاحات را انقلاب سفید نامید. انقلاب سفید نام یک سلسله تغییرات اقتصادی و اجتماعی شامل اصول نوزده گانه بود. همین طور انجمن های ایالتی و ولایتی مصوب مجلس اول شورای ملی که در ۱۴ مهر ۱۳۴۱ با ۹۲ ماده و ۱۷ تبصره از تصویب کابینه امیر اسدالله علم گذشت. به سبب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت، به زنان حق رأی داده می شد و زنان به خدمت سربازی فرستاده می شدند و همین طور شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان حذف شد.
امام خمینی (ره) همچون مخالفان سرسخت این قوانین بود و در سخنرانی ها و اعلامیه هایی با آن به مخالفت پرداخت. در ۲ فروردین ۱۳۴۲ و در سالگرد شهادت امام جعفر صادق (ع)، نیروهای ساواک با حضور در قم تلاش کردند مجلس عزاداری و سخنرانی ها را به اغتشاش بکشانند. عصر همان روز به دعوت آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی، مجلسی در مدرسه فیضیه اجرا شد. مأموران امنیتی در اواسط سخنرانی، وارد شدند و طلاب را مورد حمله قرار دادند. زد و خورد بین طلاب و مأمورین مخفی اوج گرفت. در این هنگام، نیروهای مسلح وارد درگیری شدند و گروه خیلی از طلاب را زخمی و مجروح کردند و چند نفر به شهادت رسیدند. امام خمینی در آن روز در سخنرانی خود به شدت شاه را مورد انتقاد قرار داد و به انتشار اعلامیه هایی مقابل شاه و اصلاحاتش اقدام نمود.
امام خمینی (ره) همین طور در سخنرانی روز عاشورای آن سال (۱۳ فروردین ۱۳۴۲) بعد از اشاره به واقعه کربلا، حادثه مدرسه فیضیه را به کربلا تشبیه کرد و با حمله به شاه اظهار داشت: «آقای شاه من به شما نصیحت می کنم دست از این اعمال بردار. من میل ندارم که اگر روزی ارباب ها بخواهند تو بروی مردم شکرگزاری کنند. من نمی خواهم تو اینطور باشی من میل ندارم تو مثل پدرت بشوی، نصیحت مرا بشنو، از علمای اسلام بشنو، اینها صلاح ملت را می خواهند، اینها صلاح مملکت را می خواهند، از اسراییل نشنو، اسراییل به درد تو نمی خورد، قرآن به درد تو می خورد.»
در این روز برخی از اهالی تهران هم با حضور در مقابل کاخ مرمر شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. بعد از این اتفاقات، در بامدادان ۱۵ خرداد، چند مأمور بعد از محاصره خانه امام خمینی، به درون خانه ریختند و ایشان را دستگیر کردند و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر تهران بردند. با انتشار خبر دستگیری امام خمینی، مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین و پیشوا به خیابان ها ریختند و شعارهایی مثل "یا مرگ یا خمینی" سردادند. این تجمعات با واکنش نیروهای امنیتی و ارتش همراه شد و برخی از مردم در این تظاهرات به شهادت رسیدند. این حوادث موجب شد تا آوازه مبارزات امام خمینی (ره) مقابل شاه بیشتر شود و با تایید مرجعیت ایشان توسط مراجع وقت آن زمان، نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) از سال ۱۳۴۲ قوت بیشتری گرفت.
۶. فرار شاه: ۱۳۵۷
با اوج گیری اقدامات انقلابی مردم به رهبری امام خمینی (ره) که بعد از تبعید ۱۵ ساله به ترکیه و عراق، راهی نوفل لوشاتو در پاریس شده بود، محمدرضا شاه دست به دامن نیروهای جبهه ملی شد تا شاید بتواند آتش خشم مردم انقلابی مقابل حکومت خودرا خاموش کند. شاه بعد از برکناری و زندانی کردن هویدا، ابتدا جعفر شریف امامی و سپس ارتشبد غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری رساند اما با سقوط دولت های آنها شاپور بختیار که از اعضای جبهه ملی بود به نخست وزیری رسید و کوشش کرد دست به اصلاحاتی بزند.
در این میان شاه که از خشم عمومی نسبت به خود هراسان شده بود، در ۲۶ دی ۱۳۵۷ کشور را به مقصد آسوان مصر و به بهانه استراحت و معالجه ترک کرد تا شاید بختیار بتواند اوضاع را کنترل کند و یا با کودتایی مثل سال ۱۳۳۲، شاه باردیگر پیروزمندانه به کشور بازگردد. اما هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاد و با فرار شاه، رژیم پهلوی عملا سقوط کرده تلقی شد.
۷. پیروزی انقلاب اسلامی: ۱۳۵۷
۱۷ روز بعد از فرار شاه، امام خمینی (ره) که در پاریس انقلابیون را رهبری می کرد تصمیم گرفت به ایران بازگردد. دولت بختیار ابتدا با بستن فرودگاه ها اجازه بازگشت نداد اما سرانجام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پرواز انقلاب در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست و امام خمینی (ره) با استقبال بینظیر مردم وارد کشور شد. امام در سخنرانی خود در بهشت زهرا عملا با عنوان کردن این که دولت تعیین می کند، دولت بختیار را غیرقانونی دانست و با پیشنهاد شورای انقلاب، در ۱۵ بهمن، مهدی سوداگر بعنوان نخست وزیر دولت موقت از طرف امام معرفی گردید.
در این میان تظاهرات مردم در شهرهای مختلف مقابل شاه و دولت بختیار ادامه داشت. پیوستن همافران ارتش در ۱۹ بهمن به انقلابیون و بیعت آنان با امام، ضربه دیگری به رژیم پهلوی وارد کرد. در ۲۰ بهمن گارد شاهنشاهی کوشش کرد با حمله به پایگاه نظامی تکنیسین ها و همافران نیروی هوایی، آنها را سرکوب کند اما با حضور مردم مسلح در اطراف پادگان و کمک به همافران محاصره شده بعد از شش ساعت درگیری، گارد شاهنشاهی عقب نشینی کرد.
ظهر روز ۲۲ بهمن در صورتیکه همچنان درگیری ها در نقاط مختلف تهران ادامه داشت، اعلامیه بی طرفی ارتش که شاه حساب ویژه ای روی آن باز کرده بود منتشر گردید و با کنار کشیدن نیروهای نظامی، نقاط کلیدی تهران به دست انقلابیون افتاد. با تسخیر صداوسیما، در ساعت ۱۸ صدایی در رادیو اعلام نمود: «اینجا تهران است، صدای راستین ملت ایران، این صدای انقلاب ایران است که می شنوید». در این روز انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نظام شاهنشاهی بعد از بیش از ۲۵۰۰ سال از ایران برچیده شد و با اهمیت ترین اتفاق سیاسی قرن ۱۴ در ایران رقم خورد.
۸. حمله صدام به ایران: ۱۳۵۹
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، صدام حسین رییس جمهوری عراق که قبل از انقلاب هم تنش هایی را با ایران تجربه کرده بود، با این ذهنیت که ایران انقلابی گرفتار هرج و مرج است و با ادعای رسیدن به تهران و هدف حداقلی جدا کردن خوزستان از ایران، در ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ با بهره گیری از عنصر غافلگیری تهاجم همه جانبه خودرا مقابل ایران شروع کرد و به بمباران فرودگاه های چند شهر بزرگ همچون تهران پرداخت.
با این اقدام صدام ناقوس جنگ بین ایران و عراق رسما به صدا درآمد. جنگی که هشت سال به طول انجامید. در ابتدای جنگ، رژیم بعث عراق توانست شهرها و مناطقی را به اشغال خود دربیاورد اما از سال ۱۳۶۱ و بعد از آزادسازی خرمشهر، کم کم مناطق اشغال شده پس گرفته شد و ایران حتی بخش هایی از خاک عراق را به تصرف درآورد. در این جنگ بارها مناطق مرزی میان دو کشور دست به دست شد اما نهایتاً در آخر جنگ، نیروهای ایران و عراق به مرزهای بین المللی قبل از جنگ بازگشتند.
۹. انتخاب و عزل بنی صدر: ۱۳۵۸-۱۳۶۰
نخستین انتخابات ریات جمهوری ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ۵ بهمن ۱۳۵۸ انجام شد و سید ابوالحسن بنی صدر با کسب بیش از ۱۰ میلیون رای (۷۶.۵ درصد) بعنوان نخستین رییس جمهور تاریخ ایران برگزیده شد. بنی صدر بعد از رسیدن به قدرت کم کم از سران انقلاب فاصله گرفت و با رسیدن به فرماندهی کل قوا خودرا حاکم مطلق ایران می دانست. نوع فرماندهی وی در جنگ عراق مقابل ایران و شکست های نیروهای ایرانی و از دست دادن مناطق مرزی، انتقادات زیادی را به نوع فرماندهی او وارد کرد. ضمن این که دعواهای سیاسی او به انقلابیون و برخی نهادهای انقلابی، وضعیت آشفته ای را در کشور به وجود آورده بود.
از طرفی سازمان مجاهدین خلق خودرا به بنی صدر نزدیک کردند و رییس جمهور عملا به اپوزیسیونی درون نظام بدل شده بود که هر روز به یکی از انقلابیون یا نهادهای انقلاب حمله و یا به زعم خود مقابل آنان افشاگری می کرد. اختلافات بنی صدر با حزب جمهوری اسلامی، محمدعلی رجایی نخست وزیرش و سید محمد بهشتی رییس دیوان عالی کشور با تحریکات و سخنرانی ها و مقالات بنی صدر در روزنامه اش (انقلاب اسلامی) هر روز بیشتر می شد. غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران و سخنرانی تند بنی صدر، آتش اختلافات سیاسی را بیشتر کرد تا جایی که در اوایل خرداد ۱۳۶۰، امام خمینیبا تقبیح اقدامات بنی صدر، او را شخصی خواند که خودرا بالاتر از قانون می بیند و به مصوبات مجلس خونسرد است. چند روز بعد روزنامه انقلاب اسلامی توقیف شد و امام (ره)، بنی صدر را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرد.
این اتفاقات مقدمه بررسی عدم کفایت سیاسی بنی صدر را در مجلس اول مهیا کرد و نمایندگان به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی که اکثریت مجلس را بوسیله حزب جمهوری اسلامی در دست داشتند، سرانجام در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ با ۱۷۷ رای موافق، نفر در مقابل ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف به عدم کفایت سیاسی بنی صدر برای ریاست جمهوری رای مثبت دادند تا نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران بعد از ۱۶ ماه از ریاست جمهوری عزل و از کشور متواری شود.
۱۰. ترور مقامات ارشد جمهوری اسلامی: ۱۳۶۰
بعد از برکناری بنی صدر، سازمان مجاهدین خلق که خودرا به رییس جمهور معزول نزدیک کرده بود، اقدامات مسلحانه پنهانی خودرا کنار گذاشت و رسما با جمهوری اسلامی وارد جنگ مسلحانه شد. در تابستان سال ۱۳۶۰ اعضای سزمان مجاهدین خلق علاوه بر بمب گذاری در تجمعات مردمی و ترور مردم انقلابی، اقداماتی را مقابل سران نظام انجام دادند. ابتدا در هفتم تیر ۱۳۶۰ با بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی، آیت الله سید محمد بهشتی رییس دیوان عالی کشور (قوه قضاییه وقت) و ۷۲ نفر از همراهانش که تعدادی وزیر و نماینده مجلس هم در بین آنان بود به شهادت رسیدند.
ترور نافرجام آیت الله سید علی خامنه ای امام جمعه موقت تهران از دیگر اقدامات صورت گرفته مقابل سران انقلاب بود. ضمن این که ترور امام خمینی (ره) هم در برنامه سازمان بود که به سرانجام نرسید. بعد از بنی صدر، محمدعلی رجایی به ریاست جمهوری رسید و محمدجواد باهنر نخست وزیر دولت وی شد اما سازمان مجاهدین خلق با بمب گذاری در دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰، این دو مقام ارشد و سه نفر از اعضای شورای امنیت را به شهادت رساندند.
ترور برخی دیگر از مقامات همچون آیت الله قدوسی دادستان کل انقلاب، آیت الله مدنی امام جمعه موقت تبریز، حجت الاسلام بهشتی نژاد جانشین امام جمعه اصفهان، محمد کچویی مدیر زندان اوین، سید رضا کامیاب نماینده مشهد، حسن آیت نماینده تهران، حجت الاسلام خدادادی نماینده امام در جهاد سازندگی انزلی، علی انصاری استاندار گیلان و معاونش علیرضا نورائی همچون ترورهای دیگر توسط سازمان مجاهدین خلق و گروههای چریکی ضدانقلاب بود که در سال ۱۳۶۰ صورت گرفت و این سال را بعنوان سال ترور در انقلاب ثبت نمود.
۱۱. پذیرش قطعنامه ۵۹۸: ۱۳۶۷
جنگ هشت ساله عراق مقابل ایران در سال ۱۳۶۷ به انتها رسید. سازمان ملل متحد در ۲۷ تیر ۱۳۶۶، برای اختتام دادن به جنگ ایران و عراق قطعنامه ۵۹۸ را در ۱۰ بند صادر کرد و رژیم عراق بلافاصله آنرا پذیرفت. ایران به قطعنامه انتقاداتی داشت اما نهایتاً یک سال بعد، فرسوده شدن نیروهای ایرانی و نبود امکانات کافی برای ادامه جنگ و نگرانی از این که عراق با هجومی گسترده، باردیگر بخش هایی از خاک ایران را اشغال کند از یک سو و از طرف دیگر نامه برخی سران جنگ به امام (ره) درباره نبود امکان ادامه جنگ با وضعیت موجود، سرانجام سبب شد تا در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ امام خمینی (ره) باوجود میل باطنی و با عنوان کردن این که با پذیرش قطعنامه، جام زهر می نوشد، قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران پذیرفته شد و جنگ هشت سال عراق مقابل ایران در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ رسما به انتها رسید.
بمباران شیمیایی و استفاده از سلاح های نامتعارف همچون اقدامات رژیم صدام در این جنگ بود. در جنگ هشت ساله عراق مقابل ایران، بیش از ۱۵۰ هزار ایرانی به شهادت رسیدند، نزدیک به ۶۰ هزار نفر مفقود و حدود ۵۰۰ هزار نفر گرفتار مجروحیت و معلولیت شدند و نزدیک به ۶۳۰ میلیارد دلار خسارت مالی به ایران وارد شد. این جنگ همچون جنگ های ۲۰۰ سال اخیر ایران بود که در آخر آن هیچ قسمتی از خاک کشور در دست دشمن باقی نماند و از ایران جدا نشد.
۱۲. رحلت امام خمینی و جانشینی آیت الله خامنه ای: ۱۳۶۸
شامگاه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که در بیمارستان بستری بود از دنیا رفت. انتشار این خبر بامداد روز بعد، مردم ایران را در شوک و غم فرو برد و بزرگترین تشییع پیکر تاریخ ایران توسط میلیونها ایرانی صورت گرفت. رهبر فقید جمهوری اسلامی بزرگترین اتفاق قرن ۱۴ ایران یعنی انقلاب اسلامی را رقم زده بود و حالا فقدانش ضایعه ای بزرگ برای مردم ایران به حساب می آمد.
از طرفی موضوع جانشینی امام راحل و درگیر نشدن کشور با بحرانی سیاسی، موجب شد تا اعضای مجلس خبرگان رهبری به سرعت در همان روز جلسه ای فوق العاده تشکیل دهند و بعد از بحث و گفت وگوهای مفصل، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به ریاست آیت الله علی مشکینی، ابتدا با قبول استعفای آیت الله حسینعلی منتظری از قائم مقامی رهبری، با رای ۶۰ نفر از ۷۴ نماینده حاضر، آیت الله سید علی خامنه ای بعنوان جانشین امام و دومین رهبر جمهوری اسلامی انتخاب گردید.
این انتخاب بصورت موقت انجام شد تا بعد از بازبینی قانون اساسی شکل دائمی به خود بگیرد. پس از همه پرسی تغییر قانون اساسی، در ۶ مرداد ۱۳۶۸ ۱۳۶۸، جلسه بعدی مجلس خبرگان برای دائمی کردن دوران رهبری آیت الله خامنه ای، در ۱۵ مرداد ۱۳۶۸، تشکیل و ایشان بصورت دائمی و با درصدی بیشتر از دفعه پیش از سوی نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بعنوان رهبر جمهوری اسلامی برگزیده شد.
۱۳. دوم خرداد: ۱۳۷۶
شاید بتوان تاریخ جمهوری اسلامی را به قبل و پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ تقسیم کرد. دسته بندی های سیاسی درون جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ به دو جناح چپ و راست در دهه ۷۰ شدت بیشتری پیدا کرد. در صورتیکه در دهه ۶۰ بیشتر نهادها در دست جناح چپ بود این اتفاق در دهه ۷۰ برعکس شد و با ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی بر قوه مجریه، علی اکبر ناطق نوری بر قوه مقننه و محمد یزدی بر قوه قضاییه، این راستی ها بودند که قدرت را در دست داشتند.
با نزدیک شدن به روزهای پایانی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، خیلی ها بر این باور بودند که دولت او با ریاست ناطق نوری ادامه پیدا خواهدنمود. در این زمان جناح چپ که در دهه ۶۰ با انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز به منتقدی قابل توجه در درون نظام تبدیل گشته بود، سید محمد خاتمی را بعنوان کاندیدای خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ معرفی نمود. خاتمی و یارانش برای محک زدن خود و ایجاد جناحی منتقد اما قدرتمند و کسب سرمایه اجتماعی وارد عرصه انتخابات شدند و چندان به پیروزی امیدوار نبودند.
اما موجی که در جامعه حول محور پشتیبانی از خاتمی شکل گرفت، طوفانی سیاسی در کشور ایجاد کرد و خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ با ۲۰ میلیون رای (۶۹.۹ درصد) توانست بعنوان رییس جمهور انتخاب گردد و رهبر انقلاب از این روز با عنوان حماسه دوم خرداد یاد کردند. رئیسی جمهوری که با نگاهی متفاوت بر ریاست قوه مجریه تکیه زد و از آن پس جناح چپ با عنوان اصلاح طلبان شناخته شدند. صحبت از جامعه مدنی، آزادی های فردی و اجتماعی، حقوق بشر، آزادی مطبوعات و احزاب، انتقاد علنی از حاکمان و رشد اقتصادی همچون دستاوردهای انتخابات ۱۳۷۶ بود که موجب شد فضای بسته قبل از آن شکسته شود. هرچند شدت گرفتن اختلافات سیاسی و نبود رشد کافی دراین زمینه، کشور را در مقاطعی با بحران هایی مثل ۱۸ تیر ۱۳۷۸ یا انتخابات مناقشه برانگیز ۱۳۸۸ مواجه کرد.
۱۴. پرونده هسته ای
پرونده هسته ای ایران موضوعی است که در ۲۰ سال پایانی قرن ۱۴، زندگی همه ایرانیان را تحت تاثیر خود قرار داده است. برنامه هسته ای ایران که از سال ۱۳۲۹ شروع شده بود در ۱۳۵۳ بصورت جدی تری دنبال شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ به حاشیه رفت. در دهه ۷۰ کارهای صلح آمیز هسته ای ایران رشد پیدا کرد تا این که در ۲۰ بهمن ۱۳۸۱ سید محمد خاتمی رییس جمهور وقت، خبر از تهیه سوخت هسته ای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاه های هسته ای ایران داد.
از طرفی حساسیت جامعه جهانی روی ایران و اطلاعات گمراه کننده تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق درباره صلح آمیز نبودن برنامه هسته ای ایران کم کم تنش هایی را بین ایران و غرب دراین زمینه ایجاد کرد. ایران که عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی بود کوشش کرد ثابت کند که کارهای هسته ای صلح آمیز انجام می دهد و نخستین مذاکرات تیم ایرانی به ریاتس حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و وزرای خارجه سه کشور اروژایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در مهر ۱۳۸۲ در سعدآباد تهران صورت گرفت و نهایتاً ایران با عضویت در NPT (پیمان منع گسترش سلاح های اتمی)، پذیرفت برای شفاف سازی، غنی سازی اورانیوم را برای مدتی در ایران متوقف نماید و کارهای خودرا زیر نظر آژانس ادامه دهد و اروپایی ها تعهد کردند علاوه بر گسترش کارهای تجاری با ایران، از فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل اجتناب کنند.
پایبند نبودن طرف غربی به تعهداتش و معطل ماندن برنامه هسته ای ایران موجب شد که ایران با فک پلمپ تاسیسات هسته ای نطنز باردیگر با اخطار شورای امنیت مواجه شود. با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد مسئولیت مذاکرات ابتدا به علی لاریجانی و سپس به سعید جلیلی دبیران وقت شورای عالی امنیت ملی سپرده شد اما مذاکرات چندگانه جلیلی با گروهی که این دفعه ۵+۱ (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین + آلمان) در ژنو، بغداد، استانبول، مسکو و آلماتی به نتیجه خاصی نرسید و در طول آن سال ها شش قطعنامه مقابل ایران در شورای امنیت تصویب و تحریم های مختلفی مقابل ایران وضع شد که فشار اقتصادی آن روی زندگی ایرانیان تاثیرات منفی گسترده ای ایجاد کرد.
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و وعده او برای حل پرونده هسته ای، ریاست تیم مذاکره کننده ایران به محمدجواد ظریف وزیر وقت امور خارجه سپرده شد و بعد از چند دور مذاکره در وین، لوزان و ژنو سرانجام در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ توافقنامه ای که به برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) موسوم شد میان ایران و ۵+۱ منعقد شد و سایه رفتن پرونده ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل و احتمال جنگ مقابل ایران از سر کشور برداشته شد. کم کم تحریم های بین المللی و تحریم های آمریکا مقابل ایران درحال رفع شدن بود که با ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده و مخالفتش با برجام، آمریکا در اردیبهشت ۱۳۹۷ بصورت یک جانبه از توافق خارج شد و تحریم های جدیدی مقابل ایران وضع کرد. با پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا در سال ۱۳۹۹ و تلاش این کشور برای بازگشت به برجام، مذاکرات هسته ای در ماه های پایانی دولت روحانی از سر گرفته شد که در دولت سید ابراهیم رئیسی و به ریاست علی باقری کنی در تیم ایرانی همچنان ادامه دارد و هنوز مشخص نیست که آیا باز هم عوامل بیرونی می توانند پرونده هسته ای ایران را به معضلی در قرن ۱۵ تبدیل کنند یا خیر.
منبع: mahfel110.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب